زندگینامه امام حسین (ع)و زیارت عاشورا سیر تاپیاز باحال علیرضا سراوانی

زندگینامه امام حسین (ع) همرا با زیارت عاشورا

امام حسین علیه السلام در مکتب پیامبر اکرم(ص)
از ولادت حسین بن على (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى که پیامبر راستین اسلام (ص ) درباره حسین (ع ) ابراز میداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.

بایگانی

۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۱

تاریخ انتشار/11/12/1396منبع : ویژگی های امام حسین (ع)، الخصائص الحسینیة، ص: 223 , پاک نیا، عبد الکریم؛

1- حفظ 40 حدیث


امام حسین علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرمؤمنان علیه السلام سفارش فرمود:


«یا عَلی! مَنْ حَفِظَ مِنْ أُمَّتی أَرْبَعینَ حَدیثاً یطْلُبُ بِذلِک وَجْهَ اللَّهِ وَالدَّارَ الآخِرَةِ حَشَرَهُ اللَّهُ یوْمَ الْقیامَةِ مَعَ النَّبیینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَالشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ اولئِک رَفیقاً[1]»؛


یا علی! از امت من هر کس 40 حدیث حفظ کند و از این عمل منظورش فقط رضایت خدا و رستگاری در جهان آخرت باشد، خداوند متعال در روز قیامت او را با پیامبران، صدیقان، شهدا و انسان های صالح محشور خواهد کرد و اینان چه رفیقان خوبی هستند.


2- صبر بر مشکلات


«مَنْ احْجَمَ عَنِ الرَّأی وَ عَییتْ بِهِ الْحِیلْ کانَ الرِّفْقُ مِفْتاحُهُ»؛ [2]


کسی که فکرش در حل مشکلات به جایی نمی رسد و تمام راه حل ها به رویش بسته شده، باید مدارا کند.


3- احترام مؤمن


«لاتَقُولَنَّ فی اخیک الْمُؤْمن اذا تَواری عَنْک الَّا ما تُحِبُّ انْ یقُولَ فیک اذا تَوارَیتَ عَنْهُ»؛ [3]


در پشت سر برادر ایمانی خود حرف هایی بزن که دوست داری در غیاب تو آن سخنان زده شود.


4- ارزش زیارت


«مَنْ زارَنی بَعْدَ مَوْتی زُرْتُهُ یوْمَ الْقیامَةِ وَ لَوْ لَمْ یکنْ الَّا فی النَّارِ لَاخْرَجْتُهُ»؛ [4]


هرکس مرا بعد از شهادتم زیارت کند، او را در قیامت زیارت خواهم کرد و اگر در آتش باشد، او را نجات می دهم.


5- قبول هدیه


«مَنْ قَبِلَ عَطاءَک فَقَدْ اعانَک عَلَی الْکرَم»؛ [5]


هرکس عطایت را بپذیرد و دعوت تو را قبول نماید، در نیکی و احسان به تو یاری کرده است. [قدرش را بدان و از او ممنون باش.]


6- روش ترک گناه


روزی مردی به حضور امام حسین علیه السلام آمده و گفت: من مردی گنهکارم و نمی توانم از معصیت خودداری کنم مرا موعظه ای کن و شیوه ای یاد بده تا بتوانم در مقابل گناهان و وسوسه های شیطانی مقاومت کنم.


امام به او فرمود:


«افْعَلْ خَمْسَةَ اشْیاءٍ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ فَاوَّلُ ذلِک: لاتَأْکلْ رِزْقَ اللَّهِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ وَالثَّانی: اخْرُجْ مِنْ وِلایةِ اللَّهِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ وَالثَّالِثُ: اطْلُبْ مَوْضِعَاً لا یراک اللَّهُ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ وَالرَّابِعُ: اذا جاءَ مَلَک الْمَوْتِ لَیقْبضَ روُحَک فَادْفَعْهُ عَنْ نَفْسِک وَاذْنِبْ ما شِئْتَ وَالْخامِسُ: اذا ادْخَلَک مالِک فی النّارِ فَلا تَدْخُلْ فی النَّارِ وَاذْنِبْ ما شِئْتَ»؛ [6]


پنج دستور را عمل کن بعد از آن هر چقدر دلت می خواهد به سوی گناه برو؛


1- روزی خدا را نخور و هر قدر می خواهی گناه کن؛


2- از تحت حکومت خداوند بیرون برو و هر چه دلت می خواهد نافرمانی کن؛


3- جایی پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چقدر دوست داری گناه کن؛


4- عزرائیل را موقع جان دادن از خودت دور کن و گناه نما؛


5- اگر خواستند تو را به آتش جهنم ببرند نرو! آنگاه هر قدری می خواهی معصیت نما!


7- فرق مؤمن و منافق


«ایاک وَ ما تَعْتَذِرُ مِنْهُ فَانَّ الْمُؤْمِنَ لایسی ءُ وَلا یعْتَذِرُ وَالْمُنافِقُ کلَّ یوْمٍ یسی ءُ وَ یعْتَذِرُ»؛ [7]


بپرهیز از انجام کارهایی که نیاز به عذرخواهی دارد؛ زیرا مؤمن کار بد انجام نمی دهد و به عذرخواهی هم نیاز پیدا نمی کند. امّا منافق همواره بدی می کند و عذر می خواهد.


8- آثار تجمل گرایی


امام روزی کاخ مجلل و خانه باشکوهی را در مدینه مشاهده کرد و این جمله را فرمود:


«رَفَع الطّینَ وَوَضَعَ الدّینَ»؛ [8]


صاحب این خانه گِل ها را روی هم انباشته و بالا برده و درجه ایمانش را پایین آورده است.


9- خشنودی خاکیان و خشم افلاکیان


هنگامی که یکی از سرمایه داران مدینه خانه بسیار اشرافی درست کرده بود، از آن حضرت دعوت کرد تا آنجا را دیده و برایش دعا کند. امام وارد آنجا شد و فرمود:


«اخْرَبْتَ دارَک وَ عَمَرتَ دارَ غَیرِک، غَرَّک مَنْ فی الْارْضِ وَ مَقَتَک مَنْ فی السَّماءِ»؛ [9]


خانه آخرت خود را خراب کرده و دنیای دیگران را آباد ساخته ای. خاکیان تو را ستوده و افلاکیان دشمنت خواهند بود.


10- آثار گناه


«مَنْ حاوَلَ امْراً بِمَعْصیةِ اللَّهِ کانَ افْوَتَ لِما یرْجُو وَ اسْرَعَ لِما یحْذَر»؛ [10]


هرکس با معصیت به خدا، کاری را انجام دهد، از رسیدن به آرزویش باز مانده و به آنچه که از آن می ترسد گرفتار می شود.


11- بدترین ستم


آن حضرت در روز عاشورا به فرزندش امام زین العابدین علیه السلام سفارش کرد:


«بُنَی ایاک وَ ظُلْمَ مَنْ لا یجِدُ عَلَیک ناصِراً الَّا اللَّه جَلَّ وَ عَزَّ»؛ [11]


پسرم! مبادا به کسی ستم کنی که به غیر از خدای جلال و عزیز یاوری ندارد.


12- دنیاپرستان دین فروش


«النَّاسُ عَبیدُ الدُّنْیا وَالدینُ لَعْقٌ عَلی الْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ ما دَرَّتْ مَعایشَهُمْ فَاذا مُحِّصُوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ»؛ [12]


اکثر مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا آنجایی که به زندگی روزمره شان لطمه نخورده به سوی دین می آیند، هرگاه بلا و آزمایش آمد دینداران حقیقی اندک خواهد بود.


13- نیازمندترین بنده


از امام حسین علیه السلام پرسیده شد: ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله! حالت چه طور است؟ امام فرمود:


«اصْبَحْتُ وَلِی رَبٌّ فَوْقی وَالنَّارُ امامی وَ الْمَوْتُ یطْلُبُنی وَالْحِسابُ مُحْدِقٌ بی وَ انَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلی لا اجِدُ ما احِبُّ وَلا ادْفَعُ ما اکرَهُ وَالْامُورُ بِیدِ غَیری فَانْ شاءَ عَذَّبَنی وَانْ شاءَ عَفا عَنّی فَای فَقیرٍ افْقَرُ یمِنّی»؛ [13]


شب را صبح کردم، در حالی که بالای سرم خداوند عالم و مقابلم آتش جهنم را دارم. مرگ در پی من است، حساب من در گرو عمل خود بوده، آنچه را که دوست دارم نمی یابم و آنچه را که نمی خواهم نمی توانم از خودم دور کنم.


کارها در دست دیگری است؛ اگر او بخواهد عذابم می کند و اگر بخواهد می بخشد.


چه کسی از من نیازمندتر است؟!


14- حلم و وفا


«انَّ الْحِلْمَ زینَةٌ وَالْوَفاءَ مُرُوَّةٌ»؛ [14]


حلم زینت انسان و وفا نشانه جوانمردی است.


15- تکبر و عجله


«الْاسْتِکبارُ صَلِفٌ وَالْعَجَلَةُ سَفَهٌ وَالسَّفَهُ ضَعْفٌ»؛ [15]


خودنمایی گزافه گویی، عجله کم عقلی و سفاهت ناتوانی است.


16- همنشینی با اشرار


«الْغُلُوُّ وَرْطَةٌ وَ مُجالَسَةَ اهْلَ الدَّناءَةِ شَرٌّ»؛ [16]


تندروی همانند فرو رفتن در باتلاق است و همنشینی با فرومایگان، شر و گرفتاری به همراه دارد.


17- کسب معرفت


«دِراسَةُ الْعِلْمِ لِقاحُ الْمَعْرِفَةِ»؛ [17]


کسب علم موجب رسیدن به معرفت و شناخت است.


18- ارزش تجربه


«طُولُ التَّجارُبِ زیادَةٌ فِی الْعَقْلِ»؛ [18]


تجربه های طولانی و مکرر، نیروی عقل را افزایش می دهد.


19- شرافت و قناعت


«الشَّرفُ التَّقْوی وَالْقُنُوعُ راحَةُ الْابْدانِ»؛ [19]


شرافت در پارسایی است و قناعت راحتی بدن را در پی دارد.


20- شناخت دوست و دشمن


«مَنْ احَبَّک نَهاک وَ مَنْ ابْغَضَک اغْراک»؛ [20]


دوست حقیقی تو را نصیحت کرده و از لغزش باز می دارد؛ امّا آن که دوستت ندارد، تو را فریب داده و در انجام گناهان مغرورت می کند.


21- ارتباط با خویشاوندان


«مَنْ سَرَّهُ انْ ینْسَأَ فی اجَلِهِ وَ یزادَ فی رِزْقِهِ فَلْیصِلْ رَحِمَهُ»؛ [21]


هرکس از زیاد شدن عمرش و فراوانی رزق و روزی اش شادمان می شود، پس با خویشاوندان خود ارتباط داشته و صله رحم کند.


22- اهمیت نهی از منکر


«لایحِلُّ لِعَینٍ مُؤْمِنَةٍ تَری اللَّهَ یعْصی فَتَطْرِفَ حَتَّی تُغَیرَهُ»؛ [22]


شایسته نیست که انسان با ایمان نافرمانی خدا را مشاهده کند و با بی تفاوتی از آن چشم بپوشد، بلکه او وظیفه دارد در جلوگیری از منکر اقدامی بکند.


23- پایداری در راه حق


«یا بُنَی! اصْبِرْ عَلَی الْحَقِّ وَ انْ کانَ مُرّاً»؛ [23]


فرزندم! در مسیر حق استوار و ثابت باش گرچه تلخ و سخت باشد.


24- عشق اهل بیت علیهم السلام


«الْزِمُوا مَوَدَّتَنا أَهْلَ الْبَیتِ فَانَّهُ مَنْ لَقَی اللَّهَ وَ هُوَ یوَدُّنا أَهْلَ الْبَیتِ دَخَلَ الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِنا وَالَّذی نَفْسی بِیدِهِ لا ینْتَفِعُ عَبْدٌ بِعِلْمِهِ الَّا بِمَعْرِفَةِ حَقِّنا»؛ [24]


دوستی ما اهل بیت علیهم السلام را بر خود لازم بدانید؛ چرا که هرکس خداوند را با محبت ما اهل بیت علیهم السلام ملاقات کند، توسط شفاعت ما به بهشت خواهد رفت. قسم به 4 خدایی که جانم در دست قدرت اوست، هیچ بنده ای از دانش خود بدون شناخت حق ما اهل بیت علیهم السلام بهره نخواهد برد.


25- دست تقدیر


وَانْ تَکنِ الدُّنْیا تُعَدُّ نَفیسَةً                                      فَدارُ ثَوابِ اللَّهِ اعْلی وَ انْبَلُ


وَانْ تَکنْ الْابْدانُ لِلْمَوتِ انْشِئَتٍ                               فَقَتْلُ امْری ءٍ وَاللَّهِ بِالسَّیفِ افْضَلُ


وَانْ تَکنِ الْارْزاقُ قِسْمَاً مُقَدَّراً                                فَقِلَّةُ حِرْصِ الْمَرْءِ فی الْکسْبِ اجْمَلُ


وَانْ تَکنِ الْامْوالِ لِلتَّرْک جَمْعُها                               فَما بالُ مَتْرُوک بِهِ الْمَرءُ یبْخَلُ [25]


اگر دنیا و مظاهر آن زیبا و دوست داشتنی به نظر می آید، پس خانه آخرت و بهشت خداوند خیلی بالاتر و زیباتر از آن است.


اگر این بدن ها برای مردن و مرگ آفریده شده، به خدا قسم، کشته شدن انسان در راه خدا عالی ترین و برترین نوع مرگ است.


اگر خداوند متعال روزی ها را مقدر کرده و سهم هر کسی معین است؛ پس انسان در کسب درآمد هر چقدر کمتر حرص بورزد و به اندازه نیاز بکوشد، زیباتر است.


اگر قرار است انسان روزی، از ثروت و دارایی هایی که جمع کرده جدا شود، پس چرا در مورد ثروت ناپایدار بخل ورزیده و آن را در راه خیر مصرف نمی کند.


26- ندای آزادی


«یاشیعَةُ آلِ ابی سُفْیان! انْ لَمْ یکنْ لَکمْ دِینٌ وَ کنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ فَکونُوا احْراراً فی دُنْیاکمْ هذِهِ وَارْجِعُوا الی احْسابِکمْ انْ کنْتُمْ عَرَباً کما تَزْعَمُونَ»؛ [26]


ای پیروان خاندان ابوسفیان! اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید، لا اقل در دنیای خود آزاد مرد باشید و به رسم پدران خود بنگرید؛ اگر به حقیقت خود را از قوم متعصب عرب می پندارید.


27- مکارم اخلاق


«ایهَا النَّاسُ! نافِسُوا فی الْمَکارِمِ وَسارِعُوا فی الْمَغانِمِ»؛ [27]


ای مردم! درکسب صفات زیبای اخلاقی بکوشید و برای به دست آوردن این سرمایه های معنوی شتاب کنید.


28- تلاش و کوشش


«اکسِبُوا الْحَمْدَ بِالنُّجْحِ وَلا تَکتَسِبُوا بِالْمَطلِ ذَمّاً»؛ [28]


با تلاش و کوشش و موفقیت، تشویق و ستایش دیگران را به دست آورید و با تنبلی و بی تحرکی، خود را در معرض سرزنش قرار ندهید.


29- برترین عفو کننده


«اعْفَی النَّاسِ مَنْ عَفی عَنْ قُدْرَةٍ»؛ [29]


با گذشت ترین مردم آن است که در موضع قدرت عفو کند.


30. بهترین صله رحم


«اوْصَلُ النَّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ»؛ [30]


بهترین نوع صله رحم آن است، از کسی که قطع رحم کرده و با تو رفت و آمد نمی کند، دیدار و صله رحم کنی!


31- بخشنده ترین فرد


«انَّ اجْوَدَ النَّاسِ مَنْ اعْطی مَنْ لا یرْجُوهُ»؛ [31]


بخشنده ترین مردم کسی است که به آن که امید ندارد و درخواست یاری نکرده، کمک کند و ببخشد.


32- تشکر و قدرانی


«شُکرَک لِنِعْمَةٍ سالِفَةٍ یقْتَضی نِعْمَةً آنِفَةً»؛ [32]


شکر و سپاس از نعمت های گذشته، نعمت های آینده را در پی دارد.


33- برکات خدمت به مردم


«مَنْ ارادَ اللَّهَ تَبارَک وَ تَعالی بِالصَّنیعَةِ الی اخیهِ کافاهُ بِها فی وَقْتِ حاجَتِهِ وَ صَرَفَ عَنْهُ مِنْ بَلاءِ الدُّنْیا ما هُوَ اکثَرُ مِنْهُ وَ مَنْ نَفَّسَ کرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ کرَبَ الدُّنْیا وَ الْاخِرَةِ وَ مَنْ احْسَنَ احْسَنَ اللَّهُ الَیهِ وَ اللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنینَ»؛ [33]


هرکس برای رضای خدا به برادر دینی اش خدمت کند، خداوند در هنگام نیازش او را عوض خواهد داد و از گرفتاری های دنیا بیشتر از خدمت وی از او رفع خواهد کرد و هرکس غمی را از دل مؤمنی بزداید، خداوند غصه های دنیا و آخرتش را بر طرف می کند و هرکس نیکی کند، خداوند به او نیکی می کند و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.


34- نشانه منافق


«ما کنَّا نَعْرِفُ الْمُنافِقینَ عَلی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الَّا بِبُغْضِهِمْ عَلیاً وَ وُلْدَهُ»؛ [34]


معیار شناخت اهل نفاق در عصر رسول خدا صلی الله علیه و آله، دشمنی آنان با علی علیه السلام و اولاد آن حضرت بود.


35- اهمیت حق مردم


امام هنگام حرکت به سوی کربلا فرمود:


«نادِ انْ لا یقْتَلَ مَعی رَجُلٌ عَلَیهِ دَینٌ وَنادِ بِها فی الْمَوالی فَانّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یقُولُ: مَنْ ماتَ وَ عَلَیهِ دَینٌ اخِذَ مِنْ حَسَناتِهِ یوْمَ الْقِیامَةِ»؛ [35]


اعلام کنید هرکس بدهی دارد در این مبارزه همراه من نباشد، من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: هرکس بمیرد و در گردن او حقوق مردم باشد، در روز قیامت از اعمال نیک او گرفته می شود. [و به اعمال طلبکار اضافه می کنند]


36- آداب سخن گفتن


«لا تَتَکلَّمَنَّ فیما لا یعْنیک فَانّی اخافُ عَلَیک الْوِزْرَ وَ لا تَتَکلَّمَنَّ فیما یعْنیک حَتَّی تَری لِلْکلامِ مَوْضِعاً فَرُبَّ مُتَکلِّمٍ قَدْ تَکلَّمَ بِالْحَقِّ فَعیبَ»؛ [36]


در مورد سخنان بی فایده صحبت نکن که می ترسم برایت گناه نوشته شود و در مورد سخنان مفید نیز اگر زمینه نباشد باز هم لب فرو بند؛ چه بسیار گویندگانی که به حق و بجا سخن گفته و مورد ایراد قرار گرفته اند.


37- کمال عقل


«لا یکمُلُ الْعَقْلُ الَّا بِاتِّباعِ الْحَقِّ»؛ [37]


عقل، جز از راهِ پیروی حق کامل نمی شود.


38- توکل بر خداوند


«مَنْ اتَّکلَ عَلی حُسْنِ اخْتیارِ اللَّهِ تَعالی لَهُ لَمْ یتَمَنَّ انَّهُ فی غَیرِ الْحالِ الّتی اخْتارَها اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ؛» [38]


کسی که به خدا توکل کند و انتخاب نیکوی خدا را ترجیح دهد، هرگز آرزوی حالات دیگر غیر خدایی را آرزو نمی کند.


39- افراد مورد اعتماد


«لا یأمَنْ الَّا مَنْ قَدْ خافَ اللَّهَ تَعالی»؛ [39]


اعتماد نکن، مگر به افرادی که از بازخواست خدای تعالی واهمه دارند.


40. زشتی غیبت


قالَ علیه السلام لِرَجُلٍ اغْتابَ عِنْدَهُ رَجُلًا «یا هذا کفَّ عَنِ الْغَیبَةِ فَانَّها ادامُ کلابِ النَّارِ»؛ [40]


آن حضرت به مردی که از دیگری غیبت می کرد هشدار داده و فرمود: ای مرد! از غیبت کردن بپرهیز که غیبت غذای سگ های جهنم است.


پی نوشت ها


[1] بحارالانوار، ج 2، ص 154.


[2] اعلام الدین، ص 298.


[3] بحارالانوار، ج 75، ص 127.


[4] فضل زیارة الحسین علیه السلام، ص 40.


[5] بحارالانوار، ج 68، ص 357.


[6] بحارالانوار، ج 75، ص 120.


[7] همان.


[8] مستدرک الوسائل، ج 3، ص 467.


[9] همان.


[10] بحارالانوار، ج 75، ص 120.


[11] همان، ص 118.


[12] تحف العقول، ص 245.


[13] من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 404.


[14] بحارالانوار، ج 75، ص 122.


[15] کشف الغمه، ج 2، ص 30.


[16] همان.


[17] بحارالانوار، ج 75، ص 128.


[18] همان.


[19] همان.


[20] همان.


[21] عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 44.


[22] وسائل الشیعه، ج 16، ص 125.


[23] الکافى، ج 2، ص 28.


[24] مستدرک الوسائل، ج 1، ص 151.


[25] کشف الغمه، ج 2، ص 28.


[26] اللهوف، ص 119.


[27] کشف الغمه، ج 2، ص 30.


[28] همان، ص 29.


[29] همان.


[30] کشف الغمه، ج 2، ص 29.


[31] همان.


[32] نزهة الناظر، ص 80.


[33] بحارالانوار، ج 75، ص 121، کشف الغمه، ج 2، ص 29.


[34] عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج 2، ص 67.


[35] کلمات الامام الحسین علیه السلام، ص 417.


[36] بحارالانوار، ج 75، ص 127.


[37] بحارالأنوار، ج 75، ص 127.


[38] اعلام الدین، ص 300.


[39] جامع الاخبار، ص 97.


[40] تحف العقول، ص 245.

  • علیرضا سراوانی
  • ۰
  • ۰

دانلود
عنوان: برنامه زیارت عاشورا
توضیحات: برنامه نویس :علیرضا سراوانی

  • علیرضا سراوانی
  • ۰
  • ۰

فیلم واقعه کربلا

دانلود
عنوان: واقعه کربلا

  • علیرضا سراوانی
  • ۰
  • ۰

زیپ نوحه معروف

دریافت نوحه
عنوان: زیپ حسین حدادیان

دانلود نوحه
عنوان: زیپ مهدی سلحشور

دانلود
عنوان: نوحه


  • علیرضا سراوانی
  • ۰
  • ۰

از آنجا که زیارت نوعی اعلام موضع در مشخص کردن خط فکری است و آثار سازنده عجیبی دارد؛ آنچه به عنوان متن زیارتی خوانده می‌شود از نظر محتوی و جهت دهی، از حساسیّتی ویژه برخوردار است. به همین جهت ائمه(علیهم السلام) با آموختن نحوة زیارت به یاران خود، به این عمل سازنده جهت و غنای بیشتری بخشیده‌اند.زیارت عاشورا، که از تعالیم امام باقر( علیه السلام)است، به سبب آثار سازندة فردی و اجتماعی و بیان مواضع فکری و عقیدتی شیعه و نشانه گرفتن خطر انحراف اهمیت ویژه ای دارد. شماری از دستاوردهای این زیارت عبارت است از :

1-ایجاد پیوند معنوی با خاندان عصمت و تشدید علاقه و محبت به آنان، مانند "فراز اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد".

2- پیدایش روحیه ظلم ستیزی، یعنی تکرار لعن و نفرین بر ستمگران در این زیارت موجب پیدایش روحیه ظلم ستیزی شده، ولو با اعلام برائت و نفرت از ستمگران و ابراز محبت به پیروان حق، که پایه های ایمان را محکم می‌کند.

3- دوری جستن از خطر انحراف

4- ترویج روحیه شهادت طلبی و ایثار و فداکاری در راه خدا

5- احیای مکتب در راه و هدف خاندان عصمت(مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، صص 542-547-538)

6- درس آموختن و الگو گرفتن از شهدای کربلا

فواید خواندن زیارت عاشورا روایاتی است از جمله این‌که آمده است: در نجم ثاقب در ذیل حکایت تشرف جناب حاج سید احمد رشتی به ملاقات امام عصر ارواحنا فداه در سفر حج و فرمایش آن حضرت به او که چرا شما عاشورا نمی‌خوانید عاشورا عاشورا عاشورا

زیارت عاشورا، پاداش بزرگ

صالح پسر عُقْبه، از یاران امام پنجم علیه‌السلام به نقل از پدرش می‌گوید: امام باقر علیه‌السلام فرمود: «کسی که در روز عاشورا، از نزدیک امام حسین علیه‌السلام را با چشم گریان زیارت کند، خداوند پاداش بزرگی به او می‌دهد». عُقبه به حضرت عرض کرد: «جانم به قربانت! اگر کسی امکان حضور در کربلا و حرم مطهّر آن حضرت را در روز عاشورا نداشته باشد و بخواهد از راه دور او را زیارت کند، تکلیف او چیست؟» حضرت فرمود: «پیش از ظهر در جای بلندی بایست و پس از اشاره به سوی مرقد آن حضرت بر او سلام کن و بر ستمگران و قاتلان او لعن و نفرین کن. سپس دو رکعت نماز زیارت بخوان و هر چه می‌توانی بر مصیبت امام گریه کن. خاندانت را نیز بر این عمل ترغیب کن». آن‌گاه در پایان افزودند: «من ضمانت می‌کنم هر کسی این کار را انجام دهد، خداوند پاداش یاد شده را به او بدهد».

 

وعده خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)

صفوان از یاران امام ششم می‌گوید: امام صادق علیه‌السلام با اشاره به سوی قبر امام حسین علیه‌السلام ، این زیارت ـ زیارت عاشورا ـ را خواند و پس از آن دو رکعت نماز گزارد. آن‌گاه فرمود: «هرگاه حاجت و گرفتاری‌ای داشتی، در هر جا که هستی، این زیارت و دعای پس از آن را بخوان و از خدا حاجتت را بخواه. بی‌تردید خدا و پیامبر به وعده خویش عمل می‌کنند و نیازمندی تو را برمی‌آورند».


زیارت عاشورا، حدیث قدسی

محدّث نوری، از استادان مرحوم شیخ عباس قمی می‌گوید: «در فضل و مقام زیارت عاشورا همین بس که از سِنخ دیگر زیارت‌ها نیست که به ظاهر از انشا و املای معصومی باشد. هر چند از قلوب پاک ایشان چیزی جز آنچه از عالَم بالا به آنجا برسد، بیرون نمی‌آید، ولی این زیارت از سنخ احادیث قُدسیّه است که به همین ترتیب زیارت و لعن و سلام و دعا از خدای متعالی به جبرئیل امین و از او به خاتم النبیین صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم رسیده است و به حسب تجربه، مداومت به آن در چهل روز یا کمتر، در برآوردن حاجات و رسیدن به مقاصد و دفع دشمنان بی‌نظیر است».

 

مداومت بر زیارت عاشورا

آیت اللّه شبیری زنجانی، از مراجع تقلید می‌گوید: «یکی از چشم‌های فرزند آقای حاج سید محمد بجنوردی بر اثر عارضه‌ای نابینا شده بود و به نظر پزشکان ـ حتی پزشکان خارج از کشور ـ به علت رشد آن عارضه، چشم دیگرش نیز نابینا می‌شد. ولی آن شخص شفا یافت. یکی از بستگان وی، سیدالشهداء را در عالم رؤیا دید که به وی فرمود: «ما به جهت اینکه او به زیارت عاشورا مداومت داشت، سلامتی چشم دیگرش را از خدا گرفتیم».

 

آخرین ذکر، زیارت عاشورا

مرجع بزرگ، آیت اللّه العظمی بهجت درباره زیارت عاشورا می‌گوید: «مضمون زیارت عاشورا گواه و روشن کننده عظمت آن است... در سندها آمده است که زیارت عاشورا از حدیث‌های قُدسی است. برای همین، با وجود فراوانی کارهای علمی موجود نزد علما و اساتیدمان، آنان همیشه مراقب خواندن زیارت عاشورا بودند. مرحوم آیت اللّه شیخ محمدحسین اصفهانی از خداوند متعالی می‌خواست کلمات پایانی عمرش، زیارت عاشورا باشد، و پس از آن به سوی باری تعالی بشتابد. خداوند نیز دعای وی را اجابت کرد و پس از اتمام خواندن زیارت عاشورا روحش به ملکوت اعلی شتافت و قرین رحمت گردید».

امام صادق علیه‌السلام :زیارت امام حسین علیه‌السلام را فرو نگذار که خدا عمرت را طولانی و روزی‌ات را زیاد می‌کند و زندگی باسعادت و مرگ با شهادت به تو خواهد بخشید

همیشه با زیارت عاشورا

صاحبان بصیرت، همیشه به خواندن زیارت عاشورا توجه داشتند و آن را به دیگران نیز سفارش می‌کردند. مرحوم شیخ رجبعلی خیاط که حالات معنوی او مشهور خاص و عام است، در توسل به اهل بیت علیه‌السلام به زیارت عاشورا تأکید فراوانی داشت و می‌فرمود: «در عالم معنا به من توصیه کرده‌اند که زیارت عاشورا بخوان». وی به دیگران نیز سفارش می‌کرد: «تا زنده‌اید زیارت عاشورا را از دست ندهید».

 

اثرات بی نظیر خواندن زیارت عاشورا

فواید خواندن زیارت عاشورا روایاتی است از جمله این‌که آمده است: در نجم ثاقب در ذیل حکایت تشرف جناب حاج سید احمد رشتی به ملاقات امام عصر ارواحنا فداه در سفر حج و فرمایش آن حضرت به او که چرا شما عاشورا نمی‌خوانید عاشورا عاشورا عاشورا .

شیخ ما ثقه الاسلام نوری رحمه الله فرموده: اما زیارت عاشورا پس در فضل و مقام آن بس که از سنخ سایر زیارات نیست که به ظاهر از انشای و املای معصومی باشد هر چند که از قلوب مطهره ایشان چیزی جز آن‌چه از عالم بالا به آن‌جا رسد بیرون نیاید بلکه از سنخ احادیث قدسیه است که به همین ترتیب از زیارت و لعن و سلام و دعا از حضرت احدیت جلت عظمته به جبرئیل امین و از او به خاتم النبیین صلی الله علیه و آله رسیده و به حسب تجربه مداومت به آن در چهل روز یا کمتر در قضای حاجات و نیل مقاصد و دفع اعادی بی‌نظیر و لکن احسن فواید آن که از مواظبت آن به دست آمده فایده ای است که در کتاب دارالسلام ذکر کردم و اجمال آن ‌که ثقه صالح متقی حاج ملا حسن یزدی که از نیکان مجاورین نجف اشرف است و پیوسته مشغول عبادت و زیارت نقل کرد.

 


مداومت در خواندن زیارت عاشورا

شهید بزرگوار دستغیب نوشته: فقیه زاهد عادل مرحوم شیخ جواد بن شیخ مشکور عرب که یکی از اجله علماءو فقهاء نجف اشرف بوده، در شب 26 صفر 1336در نجف اشرف ملک الموت را در خواب می‌بیند پس از سلام از او می‌پرسد از کجا می آئی؟ عزرائیل می‌فرماید: از شیراز، رفتم روح میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم ، عرض می‌کند: روح میرزا ابراهیم در عالم برزخ چه حالی دارد؟

می‌فرماید: خیلی خوب، در بهترین باغهای عالم برزخ است و خداوند هزار فرشته را برای خدمتگزاری او معین کرده، سؤال کرده: چه عملی انجام داده که به این مقام رسیده؟ آیا به خاطرمقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد ؟ فرموده: نه، پرسیده: به خاطر نماز جماعت و رساندن احکام به مردم ؟ فرموده: نه، سؤال کرده: پس برای چه؟ فرموده: برای خواندن زیارت عاشورا، چون محلاتی در سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرده و هر روزی که به سبب بیماری و یا امر دیگری که نمی‌توانسته بخواند نایب می‌گرفته است .

شیخ از خواب بیدار می‌شود و فردای آن شب به منزل آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی می‌رود و خواب خود را برای ایشان نقل می‌کند ، مرحوم میرزا محمد تقی گریه می‌کند، از ایشان سؤال می‌کنند چرا گریه می‌کنند؟ می‌فرماید: محلاتی از دنیا رفت !و او استوانهً فقر بود! می‌گویند: شیخ خوابی دیده معلوم نیست واقعیت داشته باشد، میرزا می‌فرماید: آری خواب است؛ اما خواب شیخ مشکور است! نه فردی عادی! فردای آن روز تلگراف فوت محلاتی به نجف مخابره می‌شود و صدق خواب شیخ مشکور آشکار می‌گردد.

 

زیارت امام حسین علیه‌السلام از نگاه معصومان(علیهم السلام)

امام باقر علیه‌السلام :

«اگر مردم می‌دانستند در زیارت مزار امام حسین علیه‌السلام چه فضیلتی است، از شوق آن می‌مردند».

امام صادق (ع) : «هر کس دوست دارد روز قیامت، بر سر سفره‌های نور بنشیند، باید از زائران امام حسین علیه‌السلام باشد». امام صادق (ع)به صفوان می‌فرمایند: زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن ، به درستی که من چند چیز برای خواننده آن تضمین می‌کنم : 1- زیارتش قبول شود. 2- سعی و کوشش او مشکور باشد. 3- حاجات او هر چه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد

امام صادق علیه‌السلام :

«زیارت امام حسین علیه‌السلام را فرو نگذار که خدا عمرت را طولانی و روزی‌ات را زیاد می‌کند و زندگی باسعادت و مرگ با شهادت به تو خواهد بخشید».

امام صادق علیه‌السلام :

«زیارت قبر امام حسین علیه‌السلام ، از برترین اعمال است».

امام صادق علیه‌السلام :

«کسی که خدا خیرخواه او باشد، محبت حسین و شوق زیارتش را در دل او می‌اندازد».

امام رضا علیه‌السلام :

«روز شهادت حسین علیه‌السلام دیدگان ما را مجروح و اشک ما را روان ساخت».

 

سفارش امام صادق(علیه السلام)

امام صادق علیه السلام به صفوان می‌فرمایند:

زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن ، به درستی که من چند چیز برای خواننده آن تضمین می‌کنم :

1 - زیارتش قبول شود.

2 - سعی و کوشش او مشکور باشد.

3 - حاجات او هر چه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد .

بعد فرمود: ای صفوان ! هرگاه حاجتی برای تو به سوی خداوند متعال روی داد، پس به وسیله این زیارت به سوی آن حضرت توجه کن از هرجا و مکانی که هستی و این دعا را بخوان و حاجتت را از پروردگار خود بخواه که برآورده می‌شود و خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. 

گرد اورنده:علیرضا سراوانی

  • علیرضا سراوانی
  • ۱
  • ۰

درباره ی نویسنده

                                     

باسلام من نویسنده این سایت هستم و ١۵سال سن دارم و در مدرسه زعیم تحصیل میکنم و تشکری بکنم از دبیران عزیزم که این انگیزه را برای من ایجاد کردند و اینطور شد که دست به ساخت این وبلاگ زدم . با توکل خداوند متعال ویاری از چهارده معصوم ان شاالله بتوانیم امامان معصوم (ع)و پیامبر اکرم (ص)را بشناسیم و راه انها را ادامه دهیم. 

باصلواتی محمدی .

باتشکر علیرضا سراوانی 

  • علیرضا سراوانی
  • ۰
  • ۰

صوت زیارت عاشورا

دانلود صوت زیارت عاشورا _سماواتی

دریافت
عنوان: صوت زیارت عاشورا
حجم: 5.84 مگابایت
  • علیرضا سراوانی
  • ۰
  • ۰

با سلام علیرضا سراوانی هستم و متن زیارت عاشورا را در خدمتون گذاشتم

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنین ، وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلاٰمُ اللهِ اَبَداً مٰا بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ،یا اَباعَبْدِاللهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلىٰ جَمیعِ اَهْل ِالْاِسْلامِ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمٰوٰاتِ عَلىٰ جَمیعِ اَهْلِ السَّمٰوٰاتِ، فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَسٰاسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ ، وَ اَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللهُ فیهٰا ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ ، وَ لَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُم ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ ، وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیٰائِهِمْ ، یا اَباعَبْدِاللهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ،وَ لَعَنَ اللهُ آلَ زِیادٍ وَآلَ مَرْوانَ،وَ لَعَنَ اللهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَلَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجٰانَةَ ، وَ لَعَنَ اللهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللهُ شِمْراً ، وَ لَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ ، بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى ، لَقَدْ عَظُمَ مُصٰابى بِکَ ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ ، وَاَکْرَمَنى بِکَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، اَللّٰهُمَّ ٱجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ ، یا اَبا عَبْدِاللهِ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللهِ وَ اِلىٰ رَسُولِهِ ، وَاِلىٰ امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلىٰ فاطِمَةَ ، وَاِلَى الْحَسَنِ وَ اِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ ، وَبِالْبَرائَةِ مِمَّنْ قاتَلَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ ، وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَسٰاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِعَلَیْکُمْ وَ اَبْرَءُ اِلَى اللّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ ،مِمَّنْ اَسَسَّ اَسٰاسَ ذٰلِکَ وَبَنىٰ عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَجَرىٰ فى ظُلْمِهِ وَجَوْرِہِ عَلَیْکُمْ وَعَلىٰ اَشْیٰاعِکُمْ ،بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوٰالاتِکُمْ وَمُوالاةِ وَلِیِّکُمْ ،وَبِالْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِکُمْ وَ النّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ وَبِالْبَر ائَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ ، اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَ وَلِىٌّ لِمَنْ والاکُمْ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عادٰاکُمْ ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ اَوْلِیٰائِکُمْ ،وَرَزَقَنِى الْبَرائَةَ مِنْ اَعْدائِکُمْ ، اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَ الْاٰخِرَةِ ، وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَ اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ، وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثاریکُم مَعَ اِمامٍ مَهْدیٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْکُمْ، وَ اَسْئَلُ اللهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَەُ اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ ،اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ،مُصیبَةً مٰا اَعْظَمَهٰا وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الْاِسْلامِ وَفى جَمیعِ السَّمٰوٰاتِ وَالْاَرْضِ،اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هٰذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ ،اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیٰاىَ مَحْیٰا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَ مَمٰاتى مَمٰاتَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، اَللّهُمَّ اِنَّ هٰذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَابْنُ آکِلَةِ الْاَکْبٰادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ ، عَلىٰ لِسٰانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَمَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ، اَللّهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْیانَ وَمُعٰوِیَةَ ،وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ ، عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ، وَهٰذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زیٰادٍ وَآلُ مَرْوانَ ، بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ،اَللّٰهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَالْعَذابَ [الاَْلیمَ] ، اَللّٰهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى هٰذَالْیَوْمِ وَفى مَوْقِفى هٰذا وَ اَیّامِ حَیٰوتى بِالْبَراَّئَةِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ ، وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَآلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ پس مى گوئى صد مرتبه : اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ ، وَشٰایَعَتْ وَبٰایَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ ، اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً پس مى گوئى صد مرتبه : اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیٰارَتِکُمْ ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن پس مى گوئى : اَللّٰهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ،ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً ، وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللهِ بْنَ زِیٰادٍ وَابْنَ مَرْجٰانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً وَآلَ اَبى سُفْیانَ وَآلَ زِیادٍ وَآلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ پس به سجده مى روى ومى گوئى : اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلٰى مُصابِهِمْ ، اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلٰى عَظیمِ رَزِیَّتى ، اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ ، وَثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَاَصْحابِ الْحُسَیْن ،ِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.

یارَبَّ الحُسَینِ ، بِحَقِّ الحُسَینِ ، اشفِ صَدرَالحُسَینِ ، بظُهورِالحُجَّة

سلام بر تو اى ابا عبد اللَّه؛ سلام بر تو اى فرزند رسول خدا؛ سلام بر تو اى فرزند امیر المؤمنین و اى فرزند سیّد اوصیا؛ سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا سیّده زنان اهل عالم؛ سلام بر تو اى کسى که از خون پاک تو و پدر بزرگوارت خدا انتقام مى‏کشد؛ و از ظلم و ستم وارد بر تو دادخواهى مى‏کند. سلام بر تو و بر ارواح پاکى که در حرم مطهرت با تو مدفون شدند. بر جمیع شما تا ابد از من درود و تحیت و سلام خدا باد. تا دلیل و نهار در جهان بر قرار است. اى ابا عبد اللَّه همانا تعزیتت (در عالم) بزرگ و مصیبتت در جهان بر ما شیعیان و تمام اهل اسلام سخت و عظیم و ناگوار و دشوار بود. و تحمل آن مصیبت بزرگ در آسمانها بر جمیع اهل سموات نیز سخت و دشوار بود. پس خدا لعنت کند امتى که اساس ظلم و ستم را بر شما اهل بیت رسول بنیاد کردند و خدا لعنت کند امتى را که شما را از مقام و مرتبه (خلافت) خود منع کردند و رتبه‏ هایى که خدا مخصوص به شما گردانیده بود، از شما گرفتند. خدا لعنت کند آن امتى که شما را کشتند و خدا لعنت کند آن مردمى را که از امراى ظلم و جور براى قتال با شما اطاعت کردند. من به سوى خدا و به سوى شما از آن ظالمان و شیعیان آنها و پیروان و دوستانشان بیزارى مى‏جویم. اى ابا عبد اللَّه من تا قیامت سلم و صلحم با هر که با شما صلح است و در جنگ و جهادم با هر که با شما در جنگ است. خدا لعنت کند آل زیاد و آل مروان را. و خدا لعنت کند بنى­امیه را تمامی و لعنت کند پسر مرجانه را و لعنت کند عمر سعد را و خدا لعنت کند شمر را. و خدا لعنت کند گروهى را که اسبها را براى جنگ با حضرتت زین و لگام کردند و بر تو بناگاه هجوم آوردند و براى جنگ با تو مهیا گشتند. پدر و مادرم فداى تو باد؛ تحمل حزن و مصیبت بر من به واسطه ظلم و ستمى که بر شما رفته سخت دشوار است. پس از خدایى که مقام تو را گرامى داشت و مرا هم به واسطه دوستى تو عزّت بخشید از او درخواست می­کنم که روزى من گرداند تا با امام منصور از اهل بیت محمد صلى اللَّه علیه وآله خون­خواه تو باشم. پروردگارا مرا به واسطه حضرت حسین نزد خود در دو عالم وجیه و آبرومند گردان. اى ابا عبد­اللَّه من به درگاه خدا تقرب جسته و به درگاه رسولش و به نزد حضرت فاطمه و حضرت حسن و به حضرت تو قرب مى‏طلبم به واسطه محبت و دوستى تو. و بیزارى از کسانى که اساس و پایه ظلم و بیداد را بر شما بنا نهادند و بیزارم از پیروان آنها و به درگاه خدا و نزد شما اولیاء خدا از آن مردم ستمکار ظالم بیزارى مى‏جویم و اول به درگاه خدا؛ سپس نزد شما تقرب مى‏جویم به سبب دوستى شما و دوستى دوستان شما و به سبب بیزارى جستن از دشمنان شما. و بیزارى از مردمى که با شما به جنگ و مخالفت برخاستند و از شیعیان و پیروان آنها هم بیزارى می­جویم. اىبزرگواران من سلم و صلحم با هر کس که با شما صلح است و در جنگ و مخالفتم با هر کس که با شما به جنگ است و دوستم با دوستان شما و دشمنم با دشمنان شما. پس از کرامت حق درخواست مى‏کنم به معرفت شما و دوستان شما مرا گرامى سازد و همیشه بیزارى از دشمنان شما را روزى من فرماید و مرا در دنیا و آخرت با شما قرار دهد. و در دو عالم به مقام صدق و صفاى با شما مرا ثابت بدارد و باز از خدا درخواست می­کنم که به مقام محمودى که خاص شما است مرا برساند. و مرا نصیت کند که در رکاب امام زمان شما اهلبیت، که هادى و ظاهر شونده ناطق به حق است؛ خون­خواه باشم. و از خدا به حق شما و به شأن و مقام تقرب شما نزد خدا در خواست مى‏کنم، که ثواب غم و حزن و اندوه مرا به واسطه مصیبت بزرگ شما، بهترین ثوابى که به هر مصیبت زده‏اى عطا مى‏کند به من آن ثواب را عطا فرماید. و مصبت شما آل محمد در عالم اسلام بلکه در تمام عالم سماوات و ارض چقدر بزرگ بود و بر عزادارانش تا چه حد سخت و ناگوار گذشت. پروردگارا مرا در این مقام که هستم از آنان قرار ده که درود و رحمت و مغفرتت شامل حال آنها است.پروردگارا مرا به آیین محمد و آل اطهارش زنده بدار و گاه رحلت هم به آن آیین بمیران. پروردگارا این روز؛ روزى است که مبارک می دانستند آن را بنى امیه و پسر جگر خوار و یزید پلید لعین، پسر معاویه ملعون در زبان تو و زبان رسول تو صلى اللَّه علیه و آله در هر مسکن و منزل که رسول تو توقف داشت (همه جا او را به لعن یاد کرد). پرورگارا لعنت فرست بر ابى­سفیان و بر پسرش معاویه و پسرش یزید پلید. بر همه آنان لعن ابدى فرست و این روز (عاشوراء) روزى است که آل زیاد بن ابیه لعین و آل مروان بنحکم خبیث، به واسطه قتل حضرت حسین صلوات اللَّه علیه شادان بودند. پروردگارا تو لعن و عذاب الیم آنان را چندین برابر گردان. پروردگارا من به تو در این روز و در این مکان و در تمام دوران زندگانى به بیزارى جستن و لعن بر آن ظالمان و دشمنى آنها و بدوستى پیغمبر وآل اطهار او تقرّب می­جویم. پروردگارا تو لعنت فرست بر اوّل ظالمى که در حق محمد و آل پاکش صلوات الله علیهم ظلم و ستم کرد. و آخرین ظالمى که از آن ظالم نخستین در ظلم تبعیّت کرد. پروردگارا تو بر جماعتى که بر علیه حضرت حسین بجنگ برخاستند لعنت فرست و بر شیعیانشان و بر هر که با آنان بیعت کرد و از آنها پیروى کرد. خدایا بر همه لعنت فرست. سلام بر تو اى ابا عبد اللَّه و بر ارواح پاکى که فانی در وجود تو شدند. سلام خدا از من بشما باد الى­الابد مادامى که شب و روزی برقرار و باقىاست و خدا این زیارت مرا آخرین عهد با حضرتت قرار ندهد. سلام بر حضرت حسین و بر حضرت على بن الحسین و بر فرزندان حسین و بر اصحاب حسین. پروردگارا تو لعنت مرا مخصوص گردان باولین شخص ظالم و اول در حق اولین ظالم و آنگاه در حق دومین و سوّمین و چهارمین. پروردگارا و آنگاه لعنت فرست بر یزید پنجم آن ظالمان و باز لعنت فرست بر عبید اللَّه بن زیاد پسر مرجانه و عمر سعد و شمر و آل ابى سفیان و آل زیاد و آل مروان تا روز قیامت. ذکر سجده: خدایا ترا ستایش مى­کنم بستایش شکر گذاران تو؛ برغم اندوهى که بمن در مصیبت رسید. سپاس خدا را، بر عزادارى و اندوه و غم بزرگ من. پروردگارا شفاعت حضرت حسین را روزى که بر تو وارد می­شوم نصیبم بگردان. و مرا نزد خود ثابت قدم بدار به صدق و صفا در روزى که بر تو وارد می­شوم؛ با حضرت حسین و اصحابش که در راه خدا جانشان را نزد حسین فدا کردند (همنشین) باشم.

  • علیرضا سراوانی
  • ۰
  • ۰

امام حسین علیه السلام در مکتب پیامبر اکرم(ص)

از ولادت حسین بن على (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى که پیامبر راستین اسلام (ص ) درباره حسین (ع ) ابراز میداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.

سلمان فارسى می گوید: دیدم که رسول خدا (ص ) حسین (ع ) را بر زانوى خویش نهاده او را می بوسید و می فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدایى که نُه نفرند و خاتم ایشان ,قائم ایشان (امام زمان عج ) می باشد.



انس بن مالک روایت می کند: وقتى از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می دارى , فرمود: حسن و حسین را,بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسین (ع ) را به سینه می فشرد وآنان را می بویید و می بوسید.



ابوهریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است , در عین حال اعتراف می کند که : رسول اکرم را دیدم که حسن و حسین را بر شانه هاى خویش نشانده بود و به سوى مامی آمد, وقتى به ما رسید فرمود هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر که با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.عالیترین, صمیمیترین و گویاترین رابطه معنوى و ملکوتى بین پیامبر و حسین را میتوان در این جمله رسول گرامى اسلام(ص )خواند که فرمود:حسین از من و من ازحسینم


امام حسین علیه السلام در عهد حکومت پدر

شش سال از عمرش با پیامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زیست . پدرى که جز به انصاف حکم نکرد , و جز به طهارت و بندگى نگذرانید , جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت . پدرى که در زمان حکومتش لحظه اى او را آرام نگذاشتند ,همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند...


در تمام این مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت می کرد, و در چند سالى که حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسین (ع ) در راه پیشبرد اهداف اسلامى , مانند یک سرباز فداکار، همچون برادر بزرگوارش می کوشید, و در جنگهاى جمل , صفین و نهروان شرکت داشت.



به این ترتیب , از پدرش امیرالمؤمنین(ع ) و دین خدا حمایت کرد و حتى گاهى در حضور جمعیت به غاصبین خلافت اعتراض می کرد. در زمان حکومت عمر, امام حسین (ع ) وارد مسجد شد, خلیفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن میگفت. بی درنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: از منبرپدرم فرود آى ....


امام حسین در دوره امامت امام حسن علیه السلام

پس از شهادت حضرت على (ع ), به فرموده رسول خدا (ص ) و وصیت امیرالمؤمنین (ع ) امامت و رهبرى شیعیان به حسن بن على (ع ), فرزند بزرگ امیرالمؤمنین (ع ), منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامین پیشوایشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسین (ع ) که دست پرورد وحى محمدى و ولایت علوى بود, همراه و همکار و همفکر برادرش بود. چنان که وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ , امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاویه صلح کند و آن همه ناراحتی ها را تحمل نماید, امام حسین (ع ) شریک رنج هاى برادر بود و چون میدانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است , هرگز اعتراض به برادر نداشت .



حتى یک روز که معاویه , در حضور امام حسن (ع ) وامام حسین (ع ) دهان آلوده اش را به بدگویى نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان امیرمؤمنان (ع ) گشود, امام حسین (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوى معاویه بشکند و سزاى ناهنجاریش را به کنارش بگذارد, ولى امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشى فراخواند, امام حسین (ع ) پذیرا شد و به جایش بازگشت , آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاویه برآمد, و با بیانى رسا و کوبنده خاموشش ساخت .


دوره امامت امام حسین علیه السلام

چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) به شهادت رسیدند, به گفته رسول خدا (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) و وصیت حسن بن على (ع ) امامت و رهبرى شیعیان به امام حسین (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبرى جامعه گردید. امام حسین (ع ) می دید که معاویه با اتکا به قدرت اسلام , بر اریکه حکومت اسلام به ناحق تکیه زده , سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامى و قوانین خداوند است و از این حکومت پوشالى مخرب به سختى رنج می برد, ولى نمی توانست دستى فراز آورد وقدرتى فراهم کند تا او را از جایگاه حکومت اسلامى پایین بکشد, چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نیز وضعى مشابه او داشت.

امام حسین (ع ) می دانست اگر تصمیمش را آشکار سازد و به سازندگى قدرت بپردازد, پیش از هر جنبش و حرکت مفیدى به قتلش می رسانند, ناچار دندان بر جگر نهاد و صبررا پیشه ساخت که اگر بر می خاست , پیش از اقدام به دسیسه به شهادت رساندن, از این کشته شدن هیچ نتیجه اى گرفته نمی شد. بنابراین تا معاویه زنده بود, چون برادر زیست و علم مخالفت هاى بزرگ نیفراخت , جز آن که گاهى محیط و حرکات و اعمال معاویه را به باد انتقاد می گرفت و مردم رابه آینده نزدیک امیدوار می ساخت که اقدام مؤثرى خواهد نمود.



در تمام طول مدتى که معاویه از مردم براى ولایتعهدى یزید, بیعت می گرفت , حسین به شدت با اومخالفت کرد, و هرگز تن به بیعت یزید نداد و ولیعهدى او را نپذیرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاویه گفت و یا نامه اى کوبنده براى او نوشت .(16) معاویه هم در بیعت گرفتن براى یزید, به او اصرارى نکرد و امام (ع ) همچنین بود و ماند تا معاویه درگذشت ...


امام حسین علیه السلام و عاشورا

قیام حسینى

یزید پس از معاویه بر تخت حکومت اسلامى تکیه زد و خود را امیرالمؤمنین خواند و براى این که سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبیت کند, مصمم شد براى نامداران و شخصیتهاى اسلامى پیامى بفرستد و آنان را به بیعت با خویش بخواند. به همین منظور, نامه اى به حاکم مدینه نوشت و در آن یادآور شد که براى من از حسین (ع )بیعت بگیر و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان .

حاکم این خبر را به امام حسین (ع )رسانید و جواب مطالبه نمود. امام حسین (ع ) چنین فرمود: انا لله و انا الیه راجعون و على الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل یزید. آن گاه که افرادى چون یزید, (شرابخوار و قمارباز و بی ایمان و ناپاک که حتى ظاهر اسلام را هم مراعات نمی کند) بر مسند حکومت اسلامى بنشیند, باید فاتحه اسلام را خواند.(زیرا این گونه زمامدارها با نیروى اسلام و به نام اسلام , اسلام را از بین میبرند.)



امام حسین (ع ) می دانست اینک که حکومت یزید را به رسمیت نشناخته است , اگر در مدینه بماند به قتلش می رسانندش, لذا به امر پروردگار, شبانه و مخفى از مدینه به سوى مکه حرکت کرد. آمدن آن حضرت به مکه , همراه با سرباز زدن او از بیعت یزید, در بین مردم مکه و مدینه انتشار یافت , و این خبر تا به کوفه هم رسید. کوفیان ازامام حسین (ع ) که در مکه به سر می برد دعوت کردند تا به سوى آنان آید و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقیل , پسر عموى خویش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفى را از نزدیک ببیند و برایش بنویسد. مسلم به کوفه رسید و با استقبال گرم و بی سابقه اى روبرو شد, هزاران نفر به عنوان نایب امام (ع ) با او بیعت کردند, و مسلم هم نامه اى به امام حسین (ع ) نگاشت و حرکت فورى امام (ع ) را لازم گزارش داد.

 


هر چند امام حسین (ع ) کوفیان را به خوبى می شناخت , و بی وفایى و بی دینیشان را در زمان حکومت پدر و برادر دیده بود و می دانست به گفته ها و بیعتشان با مسلم نمی توان اعتماد کرد, و لیکن براى اتمام حجت و اجراى اوامر پروردگار تصمیم گرفت که به سوى کوفه حرکت کند.با این حال تا هشتم ذیحجه , یعنى روزى که همه مردم مکه عازم رفتن به منى بودند .و هر کس در راه مکه جا مانده بود با عجله تمام می خواست خود را به مکه برساند, آن حضرت در مکه ماند و در چنین روزى با اهل بیت و یاران خود, از مکه به طرف عراق خارج شد و با این کار هم به وظیفه خویش عمل کرد و هم به مسلمانان جهان فهماند که پسر پیغمبر امت , یزید را به رسمیت نشناخته و با او بیعت نکرده ,بلکه علیه او قیام کرده است .

 


یزید که حرکت مسلم را به سوى کوفه دریافته و از بیعت کوفیان با او آگاه شده بود, ابن زیاد را (که از پلیدترین یاران یزید و از کثیفترین طرفداران حکومت بنى امیه بود) به کوفه فرستاد.ابن زیاد از ضعف ایمان و دورویى و ترس مردم کوفه استفاده نمود و با تهدید وارعاب , آنان را از دور و بر مسلم پراکنده ساخت , و مسلم به تنهایى با عمال ابن زیاد به نبرد پرداخت , و پس از جنگى دلاورانه و شگفت , با شجاعت شهید شد.(سلام خدا بر او باد).و ابن زیاد جامعه دورو و خیانتکار و بی ایمان کوفه را علیه امام حسین (ع ) برانگیخت , و کار به جایى رسید که عده اى از همان کسانى که براى امام (ع ) دعوتنامه نوشته بودند, سلاح جنگ پوشیدند و منتظر ماندند تا امام حسین (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.



امام حسین (ع ) از همان شبى که از مدینه بیرون آمد, و در تمام مدتى که در مکه اقامت گزید, و در طول راه مکه به کربلا, تا هنگام شهادت , گاهى به اشاره , گاهى به صراحت , اعلان میداشت که : مقصود من از حرکت , رسوا ساختن حکومت ضد اسلامى یزید وبرپاداشتن امر به معروف و نهى از منکر و ایستادگى در برابر ظلم و ستمگرى است وجز حمایت قرآن و زنده داشتن دین محمدى هدفى ندارم . و این مأموریتى بود که خداوند به او واگذار نموده بود, حتى اگر به کشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسیرى خانواده اش اتمام پذیرد.



رسول گرامى (ص ) و امیرمؤمنان (ع ) و حسن بن على (ع ) پیشوایان پیشین اسلام , شهادت امام حسین (ع ) را بارها بیان فرموده بودند. حتى در هنگام ولادت امام حسین (ع ),رسول گرانمایه اسلام (ص ) شهادتش را تذکر داده بود. و خود امام حسین (ع ) به علم امامت میدانست که آخر این سفر به شهادتش می انجامد, ولى او کسى نبود که در برابر دستور آسمانى و فرمان خدا براى جان خود ارزشى قائل باشد, یا از اسارت خانواده اش واهمه اى به دل راه دهد. او آن کس بود که بلا را و شهادت را سعادت می پنداشت . (سلام ابدى خدا بر او باد) .



خبر شهادت حسین (ع ) در کربلا به قدرى در اجتماع اسلامى مورد گفتگو واقع شده بود که عامه مردم از پایان این سفر مطلع بودند. چون جسته و گریخته , از رسول الله (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) و امام حسن بن على (ع ) و دیگر بزرگان صدر اسلام شنیده بودند. بدین سان حرکت امام حسین (ع ) با آن درگیری ها و ناراحتی ها احتمال کشته شدنش را در اذهان عامه تشدید کرد. به ویژه که خود در طول راه می فرمود: من کان باذلا فینا مهجته و موطنا على لقاء الله نفسه فلیرحل معنا. هر کس حاضر است در راه ما از جان خویش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد,همراه ما بیاید. و لذا در بعضى از دوستان این توهم پیش آمد که حضرتش را از این سفر منصرف سازند، غافل از این که فرزند على بن ابى طالب (ع ) امام و جانشین پیامبر, و از دیگران به وظیفه خویش آگاه تر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده، دست نخواهد کشید.



بارى امام حسین (ع ) با همه این افکار و نظریه ها که اطرافش را گرفته بود به راه خویش ادامه داد, و کوچکترین خللى در تصمیمش راه نیافت .سرانجام  رفت , و شهادت را دریافت . نه خود تنها, بلکه با اصحاب و فرزندان که هر یک ستاره اى درخشان در افق اسلام بودند, رفتند و کشته شدند, و خون هایشان شن هاى گرم دشت کربلا را لاله باران کرد تا جامعه مسلمانان بفهمد یزید (باقیمانده بسترهاى گناه آلود خاندان امیه ) جانشین رسول خدا نیست , و اساسا اسلام از بنى امیه و بنى امیه از اسلام جداست .



راستى هرگز اندیشیده اید اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرین حسین (ع ) به وقوع نمی پیوست و مردم یزید را خلیفه پیغمبر (ص ) می دانستند, و آن گاه اخبار دربار یزید و شهوت رانی هاى او و عمالش را می شنیدند, چقدر از اسلام متنفر می شدند, زیرا اسلامى که خلیفه پیغمبرش یزید باشد, به راستى نیز تنفرآور است ... و خاندان پاک حضرت امام حسین (ع ) نیز اسیر شدند تا آخرین رسالت این شهادت رابه گوش مردم برسانند.و شنیدیم و خواندیم که در شهرها, در بازارها, در مسجدها, در بارگاه متعفن پسر زیاد و دربار نکبت بار یزید, هماره و همه جا دهان گشودند وفریاد زدند, و پرده زیباى فریب را از چهره زشت و جنایتکار جیره خواران بنى امیه برداشتند و ثابت کردند که یزید سگباز وشرابخوار است , هرگز لیاقت خلافت ندارد و این اریکه اى که او بر آن تکیه زده جایگاه او نیست . سخنانشان رسالت شهادت حسینى را تکمیل کرد, طوفانى در جانها برانگیختند, چنان که نام یزید تا همیشه مترادف با هر پستى و رذالت و دنائت گردید و همه آرزوهاى طلایى و شیطانیش چون نقش بر آب گشت .



نگرشى ژرف میخواهد تا بتوان بر همه ابعاد این شهادت عظیم و پرنتیجه دست یافت . از همان اوان شهادتش تا کنون , دوستان و شیعیانش , و همه آنان که به شرافت و عظمت انسان ارج می گذارند, همه ساله سالروز به خون غلتیدنش را, سالروز قیام و شهادتش را با سیاهپوشى و عزادارى محترم می شمارند, و خلوص خویش را با گریه بر مصایب آن بزرگوار ابراز میدارند. پیشوایان معصوم ما, هماره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنایتى خاص داشتند. غیر از این که خود به زیارت مرقدش می شتافتند و عزایش را بر پا می داشتند, در فضیلت عزادارى و محزون بودن براى آن بزرگوار, گفتارهاى متعددى ایراد فرموده اند.

ابوعماره گوید: روزى به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسیدم , فرمود اشعارى درسوگوارى حسین براى ما بخوان . وقتى شروع به خواندن نمودم صداى گریه حضرت برخاست , من می خواندم و آن عزیز می گریست , چندان که صداى گریه از خانه برخاست . بعد از آن که اشعار را تمام کردم , امام (ع ) در فضلیت و ثواب مرثیه و گریاندن مردم بر امام حسین (ع ) مطالبى بیان فرمود.

نیز از آن جناب است که فرمود: گریستن و بی تابى کردن در هیچ مصیبتى شایسته نیست مگر در مصیبت حسین بن على , که ثواب و جزایى گرانمایه دارد.  باقرالعلوم , امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم که یکى از اصحاب بزرگ او است فرمود: به شیعیان ما بگویید که به زیارت مرقد حسین بروند, زیرا بر هر شخص باایمانى که به امامت ما معترف است , زیارت قبر اباعبدالله لازم میباشد.

امام صادق (ع ) می فرماید: ان زیارة الحسین علیه السلام افضل ما یکون من الاعمال . همانا زیارت حسین (ع ) از هر عمل پسندیده اى ارزش و فضیلتش بیشتر است .


زیرا که این زیارت در حقیقت مدرسه بزرگ و عظیم است که به جهانیان درس ایمان و عمل صالح می دهد و گویى روح را به سوى ملکوت خوبی ها و پاکدامنی ها و فداکاری ها پرواز می دهد. هر چند عزادارى و گریه بر مصایب حسین بن على (ع ), و مشرف شدن به زیارت قبرش و بازنمایاندن تاریخ پرشکوه و حماسه ساز کربلایش ارزش و معیارى والا دارد, لکن باید دانست که نباید تنها به این زیارت ها و گریه ها و غم گساریدن اکتفا کرد, بلکه همه این تظاهرات , فلسفه دیندارى , فداکارى و حمایت از قوانین آسمانى را به ما گوشزدمینماید, و هدف هم جز این نیست , و نیاز بزرگ ما از درگاه حسینى آموختن انسانیت و خالى بودن دل از هر چه غیر از خداست میباشد, و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضیه بپردازیم , هدف مقدس حسینى به فراموشى می گراید. علیرضا سراوانی

  • علیرضا سراوانی